Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-02@16:52:29 GMT

مولانا و علمِ بی‌فایده

تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۹۳۲۱

   عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - كتاب فيه‌ما‌فيه به يك معنا مثنوی منثور است. بسياری از آنچه که مولانا در مثنوی به نظم گفته، در فيه‌ما‌فيه به شرح شكافته. تفاوت ديگر اين دو كتاب، شايد در هيبت مثنوی و صميميت فيه‌ما‌فيه باشد.

 مثنوی حشمت و عظمتی دارد كه اعتمادبه‌نفس خواننده را كم‌وبيش زايل می‌كند. گويی كه مثنوی را به تنهايی نمی‌توان خواند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مثنوی‌خوانی دسته‌جمعی، راه بهتری برای درك مثنوی به نظر می‌آيد. اگر هم استادی باشد كه مثنوی را ورق به ورق با او بخوانی، كه بر تخت بخت نشسته‌ای و بانوی اقبال دست لطف بر گردن روزگارت افكنده است.

   اين مقدمه از آن رو مرقوم شد كه سه فراز از مقالۀ هشتم فيه‌مافيه در واقع شرح يك بيت مثنوی است. مولوی در دفتر سوم مثنوی، در «شرح آن كورِ دوربين و آن كرِ تيزشنو»، اين بيت درخشان را در كار كرده است:

قيمت هر كاله می‌دانی كه چيست

قيمت خود را ندانی ابلهی‌ است

   اين بيت در نقد "علم بی‌فايده" است. علم بی‌فايده البته با توجه به عالِم مصداق پيدا می‌كند. علمی كه برای عالمی بی‌فايده است، براي عالمی ديگر می‌تواند مفيد باشد. يعنی علمی كه مطلقا بی‌فايده باشد، احتمالا نداريم.

   مثلا غور كردن در زندگی حشرات، شايد برای بسياری از قدما علم بی‌فايده می‌‌نمود اما امروزه حشره‌شناسی علم مفيدی برای انسان مدرن محسوب می‌شود كه نمی‌توان آن را كنار نهاد.

   همچنين چه بسا مولانا يا هر شخص ديگری، به اشتباه علمی را براي عالِمی بی‌فايده بداند اما آن علم واقعا برای آن عالم مفيد باشد. اينكه ناظر بيرونی تصور كند علمی كه ما داريم علم بی‌فايده است، لزوما دال بر اين نيست كه دانسته‌های ما به پشيزی نمی‌ارزد. هيچ بعيد نيست كه نظر ناظر از وصول به حقيقت قاصر بوده باشد.

   اما اين نكته فی‌نفسه درست است كه علم كلام يا علم فقه می‌تواند برای كسی مفيد باشد و برای كسی، نامفيد. علم بی‌فايده، دست كم سه معنا دارد. گاه ممكن است ما علمی را آموخته باشيم، مثلا فيزيكدان يا متكلم يا زيست‌شناس شده باشيم، اما آن علم در زندگی شخصی ما هيچ سود و ثمری به بار نياورده باشد. گويي كه آن همه آموخته، بود و نبودش هيچ توفيری در حال و روز ما ندارد.

  معنای دوم اين است كه علم ما فوايدی برای دنيای ما دارد اما اخلاق و آخرت‌مان را بر باد می‌دهد. مثلا فيزيكداني هستيم كه بمب اتم می‌سازيم و با اين كار، رفاه مثل خون در رگ و پی زندگی‌مان جاری می‌شود ولی عذاب جهنم را هم پس از دود شدن و به هوا رفتن فلان شهر در اثر بمباران اتمی، به جان می‌خريم.

  يا فيلسوفی هستيم كه از فرط غرورِ دانايی متورم شده‌ايم و خلق‌ خدا را به ديدۀ تحقير می‌نگريم. تكبر ناشی از علم عين رها شدن دست عالم از دامن اخلاق است و عالِم بی‌اخلاق، علمش مثل پرّ طاووس و فرّ شاهنشاه است. به قول مولانا:

 دشمن طاووس آمد پرّ او

‌ای ‌بسا شه را بكشته فرّ او

   معنای سوم علم بی‌فايده، نقش علم در غفلت عالِم از امور مهم‌تر زندگی است. به اين معنا، عالم لزوما خسر‌‌الدنيا و الآخره نيست. يعنی علمش او را از رفاه و سعادت بازنداشته است اما مانع توجه او به زيبايی و حقيقت و فضيلت (يا دست‌كم لايه‌های عميق‌تر حقیقت و فضیلت) شده است. مثل شيميستی كه چنان غرق مولكول و اتم شده كه وقتی برايش شكسپير می‌خواني، مات و مبهوت نگاهت می‌كند. يا سياست‌شناسی كه فرق شعر و شعار را نمی‌فهمد. يا پزشكی كه اهل تأمل نيست.

   به اين معنا، نسبت وجودی عميق عالِم با علمش، در حكم پردۀ غفلت اوست از جنبه‌های مهم زندگی. اين وضع در زندگي امروزه، شايد مشهودتر باشد. مثلا فردی از سر اتفاق برای تحصيل در رشتۀ دانشگاهی خاصی پذيرفته می‌شود و يك عمر، بی‌آنكه به درستی بداند چرا، دنيا و هستي را از پنجرۀ همان علم می‌بيند.

   مولانا در مثنوی مفهوم "علم بی‌فايده" را به هر سه معنای فوق به كار برده است و عالم برخوردار از علم نامفيد را معمولا ابله و گاهی نيز مبتلا به زيركی شيطانی دانسته است.

   در پايان اين نوبت، بخشی از مقالۀ هشتم فيه‌مافيه را بخوانيم و باقی‌اش باشد برای نوبت بعد:

 «می‌گويند پادشاهی پسر خود را به جماعتی اهل هنر سپرده بود تا او را از علوم نجوم و رمل و غيره آموخته بودند و استاد تمام گشته با كمال كودنی و بلادت {:كودنی}. روزی پادشاه انگشتری در مشت گرفت، فرزند خود را امتحان كرد كه بيا بگو در مشت چه دارم؟ گفت آنچه داری گرد است و زرد است و مجوّف {:توخالی} است. گفت چون نشانه‌های راست دادی پس حكم كن كه آن چيز چه باشد؟ گفت می‌بايد كه غربيل باشد. گفت آخر اين چندين نشانه‌های دقيق را كه عقول در آن حيران شوند دادی از قوّت تحصيل و دانش، اينقدر بر تو چون فوت شد كه در مشت غربيل نگنجد؟ اكنون همچنين علمای اهل زمان در علوم موی می‌شكافند و چيزهای ديگر را كه به ايشان تعلق ندارد به غايت دانسته‌اند و ايشان را بر آن احاطت كلی گشته و آنچه مهم است و به او نزديك‌تر از همه است خودی اوست و خودی خود را نمي‌داند [ ...]»

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: آخر این تن اسبِ توست اصل تو باشی و فقه فرع است مولانا و خودفروشی «بار امانت» در نگاه مولانا/ تأملی بر یک معنی متفاوت آدمی در این عالم برای کاری آمده است مولانا معراج پیامبر را مصداق "نماز" می‌دانست مولانا و نمازِ حقیقی: جانِ نماز بی‌چون باشد مولانا چه نگاهی به حکومت و حکمرانی داشت؟ اندر حکایت رابطۀ مولانا و صدرالدین قونوی مولانا و غیرت و ابلیس و عارف مولانا و "تقوا" و "بخت" از بورَک قونیه تا وحدت وجود مولانا و قرآن و ایمان و گمان در چادر کسی پنهان است مولانا و "دعوت" و "اختیار" مولانا و سایه و آیه نگاهی به نیمچه‌سخنرانی‌های مولانا

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مولانا فیه ما فیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۹۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پژوهش بدون اجرا هیچ فایده‌ای به حال ‌مردم ندارد

استاندار سیستان و بلوچستان گفت: رشته‌هایی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند باید متناسب با نیازهای استان بومی‌سازی شوند تا افراد پس از فراغت از تحصیل بتوانند صدها شغل ایجاد کنند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، محمد کرمی در نشست با جمعی از مدیران استان سیستان و بلوچستان اظهار داشت: صف و ستاد باید دو مجموعه هماهنگ باشد و تمام تلاش ستاد باید برای پویایی صف به‌کارگیری شود.

وی افزود: اگر ستاد اهل پویایی و نوآوری بود؛ قطعاً این ویژگی متوجه صف نیز می‌شود اگر این پویایی و نوآوری در مجموعه‌ای وجود نداشته باشد قطعاً آن مجموعه محکوم به روزمرگی است.

استاندار سیستان و بلوچستان با اشاره به نقش مردم در تکمیل عملیات آبرسانی به روستاها خاطرنشان کرد: باید با راهبری درست از توان مردم استفاده کرد چرا که مردم خواهان پیشرفت و توسعه منطقه هستند.

کرمی با اشاره به اینکه اختیار مولدسازی با مجموعه استان است، ادامه داد: مولدسازی دارایی‌ها می‌تواند باعث افزایش درآمد یک دستگاه شود همچنین خدمات بهتری به مردم ارائه دهد. یکی از تاکیدات هیئت دولت این است که با استفاده از مولدسازی دارایی‌ها پروژه‌های نیمه تمام موجود استان را به اتمام برسانیم. مطالعات باید در کف میدان اجرایی شود و پژوهش بدون اجرا هیچ فایده‌ای به حال استان و مردم ندارد.

وی خاطرنشان کرد: رشته‌هایی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند باید متناسب با نیازهای استان بومی‌سازی شوند تا فرد پس از فراغت از تحصیل بتواند صدها شغل ایجاد کند. در اسلام بازنشستگی وجود ندارد و انسان تا هنگامی که زنده است، باید کار کند چرا که این تلاش و کوشش عین عبادت است.

انتهای پیام/.

دیگر خبرها

  • بازار هیپنوتیزم در شبکه‌های اجتماعی/ هیپنوتیزم چیست و اصلا فایده‌ای هم دارد؟
  • حیدری: استقلال با این سبک فوتبال قهرمان هم شود فایده‌ای ندارد/ ‌رضاوند چه گلی بر سر تیم زده که همیشه فیکس است؟
  • حیدری: استقلال با این سبک فوتبال قهرمان هم شود فایده‌ای ندارد/رضاوند چه گلی بر سر تیم زده که همیشه فیکس است؟
  • اعمال سقف قیمتی برای نفت روسیه بی فایده است
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • شش مصدوم در برخورد رخ به رخ پژو ۴۰۵ با ساینا در محور چلیچه به جونقان
  • یک فایده جالب داروی کاهش وزن
  • پژوهش بدون اجرا هیچ فایده‌ای به حال ‌مردم ندارد
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران